بدون عنوان
دو روز دیگه تولد شازده کوچولوی منه ، مرد خونه ی من ، همدم من ، همراه من توی این 4 سال که همسری بیشتر زمانها رو از ما دور بود ارتباط من و پسری متفاوت از رابطه مادر و فرزندی شد . شدیم دو تا دوست دو تا رفیق ، انگار که دو تامون همسن هم بودیم قهر و آشتی هامون ، بازی ها و شیطنت هامون حالا این یار و رفیق من اگر خدا بخواد داره به مراد دلش میرسه البته خودش خبر نداره و قرار هم نیست به این زودی خبردار بشه هفته ی دیگه توی سونو قطعی میشه اینکه خدا یه فرشته ی ناز رو مهمون دلم کرده...
نویسنده :
یه مادر
13:03