حیاط خونه ی ما
حیاط خونه ی ما عکس ها مال هفته ی قبله ، الان خیلی سبزتر شده
ریحونای ناز و دوست داشتنی من (دوتا گلدون پر ریحون تو تراس طبقه پایین دارم)
بوته های بادمجون در کنار گل های خوشگلم(یک گلدون بادمجون و دوتا گلدون فلفل سبز و
دو تا گلدون گوجه کبابی هم تو تراس پایین دارم)
اینها هم خیارند
اونهایی که داخل ظرف قارچ زدم برای هدیه دادن به دوستانم بود
توی سبد میوه فوم گذاشتیم و سوراخش کردیم که زهکشی به خوبی انجام بشه
داخل سبدها خیار و کدو کاشتم
البته من گلدونهای خیلی بزرگ از بهترین جنس داخل پارکینگ داشتم که مستاجرم بدون اجازه
برداشت داخلشون خیار کاشت ، تازه کار بدترش این بوده که دور تا دور گلدونها رو با پیچ سوراخ
کرده و نخ بسته که بوته ها برن بالا ..... خیلی ناراحت شدم هیچ توجیهی نداره کارشون جز اینکه
انسانهای بی توجه و متاسفانه باید بگم پررویی هستن ، بگذریم ......
اینجا پسری داشت کمک مامانش می کرد و علف های هرز و از خاک در میاورد
پسرکم در حال استراحت بعد از کلی کمک کردن
شب میلاد امام زمان من و پسری تنها بودیم ، تصمیم گرفتیم برای خودمون جشن بگیریم
تا قبل از تاریکی هوا همه ی حیاط رو آب و جارو کردم و حوض و فواره ش رو که مشکل داشت
برای 1-2 ساعت راه انداختم
تمام حبابی های دورتادور بام ها رو روشن کردم(دو تا بام داریم ، از این حیاط پله میخوره میریم
روی بام خواب ها)
باربیکیو رو هم راه انداختم و جای همسری حسابی خالی بود . با پسری توی حیاط شام خوردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
منم اگه مجبور نبودم دیگه درس نمیخوندم
اما چه میشه کرد توکل به خدا ، دکترا هم چند جا دعوت به مصاحبه شدم فردا هم دارم میرم گیلان عزیزم واسم دعا کن
...خوش به حالتون
