ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

اعتماد ، توکل ، آرامش

  همسری میخواد بره بصره ، بازدید از یک نمایشگاه . میگه باید بره ، بعدش هم زمینی وارد ایران میشه و ان شالله از اولین جایی که پرواز داشته باشن میاد. هر وقت میخواد پاشو از کربلا بیرون بزاره بیتابی های من شروع میشه خدا و امام حسین و آقام ابوالفضل عباس و امام رضا و خاندان و نزدیکان و وابستگانشون از دستم خسته شدن دیگه . میگن : آخه دخترجون تو مگه اون رو نسپردی به ما ؟ مگه نگفتی امانته دست ما ؟ مگه نگفتی به ما اعتماد داری ؟ مگه توکل نکردی؟ دیگه چته خب؟ بس کن دیگه  آروم باش...........     بعدا نوشت : کافیه که تصاویر یک مسجد و یا حرم یکی از امامان و معصومین از تلویزیون پخش بشه اونوقته که پسرم با آه و...
26 شهريور 1392

مادرانه ، از ته دل...

خیلی خوشحالم که نسترن جون و حسین آقا بالاخره عروسی گرفتن و بعد از طی مسیر سخت و طولانی به آرامش رسیدن. الهی که تک تک لحظات زندگیشون سرشار از عشق و محبت باشه.     ...
22 شهريور 1392

بدون عنوان

دیروز رفتیم خونه مانا ، فقط برام خستگی داشت . رانندگی توی یه جاده 45 کیلومتری میتونست خیلی لذتبخش باشه ولی به خاطر ترافیک شدید دو تا شهر و شلوغی بین شهرها کلافه کننده شده بود ولی سعی کردم از بارونش لذت ببرم به خصوص که حدود 20 دقیقه فقط برف پاک کن(بارون پاک کن در واقع) رو دور تند بود . بعد از ظهرش که مهمانی دعوت بودیم و رفتیم و تا تموم بشه من مامان و پسری رو برسونم خونه شد 6 ، رویا تماس گرفت و شاکی که تو کجااااااایی من حوصله ام سر رفت از صبح توی خونه ام ....... گفتم میرم دنبالش با هم بریم خرید که خانوم ملتمسانه خودش رو لوس میکنه میگه بیام، برام لازانیا درست میکنی؟! یعنی خداااا حسرت موند به دلم . تا حالا غیر از فست فود من لازان...
21 شهريور 1392

مرور جشن سالگرد ازدواجمون

هفته قبل که سالگرد ازدواجمون بود ، اون شب من و پسری دوتایی جشن گرفته بودیم که خیلی به هردومون خوش گذشت . با اینکه دیر وقت تصمیم به این کار گرفته بودیم ولی دیدم بدون کیک نمیشه پس دست به کار شدم . . .   خیلی خوشگل بود ولی برای تزئینش باید بر میگردوندم: با یک انار که دون کردم و یک هلو و یک شلیل میزمون رو کامل کردیم . از اونجایی که شمع 11 نداشتیم شمع 5 به همراه 6 تا شمع به قول من شام غریبانی گذاشتیم که مجموعش بشه 11 : بعد هم من و پسری نوبتی از هم عکس گرفتیم که البته بعد از چندتا عکس یادم اومد از دوربین دیجیتالمون که با اومدن گوشیها در حال خاک خوردن بود استفاده کنیم که با استفاده از پایه دوربین بالاخر...
21 شهريور 1392

بدون عنوان

چه عشقی میکنم من این روزها     دقیقا 37 ساعته که من دارم صدای بارون رو میشنوم ، کم و زیاد میشه ولی همچنان ادامه داره و من حاضر نیستم از اینجا دل بکنم و به خونه مامانم برم ، مامان دیروز میگفت پیش اونها هم بارون میاد ولی نه به اندازه اینجا ، آخرش هم شاکی شد گفت تو به خاطر بارون میای پیش ما ؟؟؟؟؟ گفتم نههههههه ولی دلم نمیاد این هوای بارونی رو از دست بدم   ...
20 شهريور 1392

ترم 7

  ترم جدید هم رسید. همین الان انتخاب واحد کردم و خوشبختانه چون دانشجویان عزیز در خواب ناز به سر میبرند سایت مشکلی نداشت و مجبور نشدم به دانشگاه مراجعه کنم . قصد داشتم 19 واحد بر دارم ولی به خاطر تداخل امتحانات این کار رو نکردم و به همون 17 واحد رضایت دادم. این دو ترم خیلی پر کاره ، ترم بعد در کنار طرح 5 باید پروژه نهایی ارائه بدم. ولی این هم میگذره ، مثل تموم اون 6 ترمی که گذشت. الان ملاحت و مونا میگن دیدی هی غر میزدی بالاخره داره تموم میشه. با اینکه خیلی بهم فشار اومد و هنوز هم سختی هایی در پیشه ولی ممنون که با محبتتون راضیم کردین به ادامه ی این راه .     از دیشب موسیقی مورد علاقه ی من فضای شهر رو پر...
19 شهريور 1392

بدون عنوان

یکی از علایق مشترک مادر و پسر : وقتی از شهر مانا خارج میشیم با سرعت از روی سرعت گیر بگذریم.   امروز دلم یه جاده ی پر پیچ و خم توی یه دشت خواست ... مثل اینکه آدرنالین خونم شدیدا پایینه ...
18 شهريور 1392

بدون عنوان

توی یه وبلاگی بودم الان شعری در مورد خواهر و اینکه اونهایی که خواهر دارن میدونن چه نعمتیه نوشته بود که خیلی داغ دلم رو تازه کرد. دیروز دوستم که ماشالله 5 تا خواهر داره و 1 برادر میگفت اینقدر غصه نخور داشتنش هم غم و غصه داره!! گفتم نا شکری نکن . گفت به خدا ناشکر نیستم ولی باید همیشه غصه زندگیش رو بخوری همیشه دلت پیششه ... ولی به نظر من همین دلواپسی ها قشنگه ، اینها عشقه ...   قسمت نبود دیگه وگرنه من هم یک خواهر بزرگتر میداشتم. گفتم که بابا چقدر دختر دوست بود . خدا 3 تا پسر بهش داد ولی اون همچنان حسرت داشتن دختر رو داشت ، احتمالا دیگه نمیخواستن ریسک کنن و بچه دار بشن بابا افتاد دنبال اینکه از شیرخوارگاه یه دختر بیارن...
16 شهريور 1392

عاشقان عیدتان مبارک باد

  صحن و سرایش حرم مرتضاست    مسجد بالای سرش کربلاست آینه‌هایش همه الماسی است  رنگ و لعاب حرم عباسی است اینکه حریمش حرم ماسواست   خواهر دردانه و عشق رضاست   نورفشان شب دیجور تو    نورتویی، شور تویی، طور تو کوثر و یاسین تو و اعراف تو     عین تویی شین تویی  قاف تو ای که صلاتی و صیامٌ علیک    حضرت معصومه(س)سلامٌ علیک دلبر و دلدار دل بی دلان    جام جهان، عمه صاحب زمان آبرویم در پس رسوایی است     مستی بدمست تماشایی است قم عرفات است و صفای دلم      حضرت معصومه صفای دلم &n...
16 شهريور 1392