ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1391/4/20 13:08
نویسنده : یه مادر
288 بازدید
اشتراک گذاری

بی نهایت خسته ام

از کی مشغول کارم شدم .......... نمیدونم

یادم نیست از کی سرم شلوغ شده ولی این دو روز طوری گذشت که من قید

خوندن رشته معماری رو زدم .

امروز تحویل پروژه داشتم و به معنای واقعی پوستم کنده شد . داستانی بود برای

خودش که باید سر فرصت بنویسم.

دلم برای محمدرضا یه ذره شده بود با اینکه کنارم بود ولی من سرگرم کارم بودم و البته

اون هم توی خونه مانا حسابی آتیش میسوزوند . ولی من دلم میخواد یه مامان به تمام

معنا باشم . من کدبانو بودن رو بیشتر از خانم مهندس بودن دوست دارم ولی خب از معماری

خوشم میاد اما رشته پرکاریه . برای همین هم فعلا دارم فکر میکنم که تحصیلات دانشگاهی

رو توی یه رشته دیگه که بیشتر تئوری باشه ادامه بدم در کنارش به کلاسهای مربوط به معماری

برم . الان خسته ام نمیدونم دارم چی مینویسم.

دو تا دیگه از درسهام نمره شون اومده ، خنده ام گرفت وقتی دیدمشون ، فجیع ترین نمره ام

"متره و برآورد = 11" نیشخند

"مدیریت و تشکیلات کارگاهی = 17.5"متفکر مثلا این یکیو میخواستم 20 بشم.

متره که فقط دعا میکردم قبول بشم ، ولی باز هم یه جوریه این نمره .

ناراحت نیستم ، درسهای این ترم انرژی و وقت بیشتری رو میطلبید ولی من یه مادرم و

یک خانم خونه و البته الان مرد خونه ، مدیر خونه و..... همه مسئولیت ها با منه ، وقت زیادی

برای درس یعنی زدن از وقتی که میشه با گل پسری گفت و شنید و خندید ، میشه برای

نازنین پسری بیسکوییت پخت و اون رو در انجام این کار سهیم کرد و خوشحال. میشه ..........

اینها ساده هاش بود ...............

پس

                شکرت خدا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)