ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

پنجشنبه 8 مهر95

1395/7/8 23:32
نویسنده : یه مادر
2,153 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

من اومدم

هی من میخوام ثبت روزانه هامون روی نظم بیوفته ولی نمیشه

از دست این پسر کوچولو

امسال تابستون برای پسرکم و البته ما پر از اتفاقای بد وتجربه های سخت بود

توی هفته ی اول ماه رمضان یه روز نخود داشت با داداشش بازی میکرد و دنبالش کرده بود که یهو

میوفته روی زمین و دستاش رو تکیه گاه خودش میکنه و 3 روز میگذره و منکه هی مراعات همسرجان

رو میکردم چون خیلی مشغله داشت اخرش دادم در اومد گفتم من خودم این بچه رو میبرم دکتر و

بردیم و دیدیم ساعد نخود شکسته گچ گرفتیم و 23 روز توی گچ بود

درست سه روز بعد از باز کردن گچ دستش عصر یه روز پر کار با خستگی با پسرا اومدم خونه

پسری خیلی کلافه بود و میگفت نمی دونم چکار کنم انرژیم خالی بشه گفتم بیا برو روی تردمیل

جزییاتش بماند ... من کنار نخود نشسته بودم که مبادا پاشو بزاره روی دستگاه که یهو نخود دستش

رو میزاره روی تسمه و .... به شکل خیلی بدی کف دست و دو تا انگشت پسرکم ساییده میشه

خیلی سخت بود ..... بیشتر از 30 روز مدام شستشو و پانسمان و رسیدگی تا بچه م خوب بشه

هفته ی قبل

اول مهر

خونه ی مامانم اینا ساعت 8 صبح نخود میاد از رختخواب داداشش که جلوی تی وی بود رد بشه که

تعادلش بهم میخوره و با صورت میخوره به میز شیشه ای تی وی و بالای ابروش یه شکاف عمیق

میوفته .....اینکه چه بر سرم رفت و چقدر بچه م رو شکنجه کردن و آخرش بردیم یه شهر دیگه بخیه

کردیم بماند

5 تا بخیه خورد

دیروز بخیه ها رو کشیدیم

حالا مراحل ترمیم رو داریم

اون روزی برای نخود قربونی کردیم

خلاصه که 4 چشمی هم مواظبیم ولی باز مراقبت میخواد

الهی که بلا از همه دور باشه

الانم 10 روزه من سرما دارم و تلف شدم دیگه

رکورد زدم در زندگیم نهایت 3 روز سرمام طول میکشید چون کلی برا خودم دارو گیاهی و انواع و

اقسام دمنوش و بخور تجویز میکردم

ولی الان حتی یادم میره برا خودم یه بخور بزارم

استراحت هم ندارم اصلا

ولی باز هم هزاران مرتبه خدا رو شکر میکنم به خاطر وجود بچه هام

 

الهی همگی همیشه سلامت باشید

 

پ.ن : فردا پونزدهمین سالگرد عقدمونه و من و پسری امشب از خرید که اومدیم اقاهه رو با کیک

و فشفشه و شمع و مخلفات غافلگیر کردیم

 

پسندها (1)

نظرات (0)