ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1392/9/9 9:57
نویسنده : یه مادر
150 بازدید
اشتراک گذاری

از طرف سایت دکتر افشار هنوز جوابی نگرفتم (برای ارسال دارو)

 

به غیر از داروهایی گفتن سایر تجویزها رو شروع کردم البته نه با اون دوزی

 

که گفتن به خدا نمیرسم ، اینقدر کارهام خنده دار شده

 

ولی اینجا به همه مامانها توصیه میکنم حتما این موارد رو انجام بدن :

 

خاکشیر رو با آب جوشیده ولرم میخیسونم و همراه با یک فنجون نبات داغ

 

چند لحظه میزارم جوش بخوره ، این رو باید صبح ناشتا بخورن (بچه و بزرگ

 

فرقی نداره) تا 2 ساعت هم چیزی نخورن . من تا الان دو روز بهش دادم که

 

اون هم نیم ساعت بعدش صبحانه خورده ولی فکر میکنم موثر بوده .

 

آب سیب همراه با عسل و گلاب روزی 6 تا 8 نیمه استکان تا استکان پر .

 

همین خودش یکی از کارهای زمان بره چون آب سیب میمونه سیاه میشه

 

من هر نوبت 2 تا سیب رنده میکنم بعد با قاشق و صافی آبش رو میگیرم که

 

البته ترکیبش با عسل و گلاب یک شربت خیلی خوشمزه میشه . (مامانم

 

گفته دیگه میاییم خونتون پسته و کرم کنجد و این چیزها برای پسری نمیاریم

 

چون که به کارش نمیاد از این به بعد براتون سیب میاریم ، من هم گفتم هلال

 

ا ح م ر باید به ما سیب برسونه والله روزی 16 تا سیبنیشخند)

 

دیگه درست کردن شیره بادومه که همه مامانها بلدن چون برای بچشون

 

حریره درست میکنن با 20 تا 40 دونه بادوم هر روز شیره بادوم درست میکنم.

 

البته کلی کارهای دیگه هم هست از جمله ماساژهای مختلف که همه اینها

 

رو نتونستم یکدفعه وارد زندگیم کنم ، دو روزه که سرفه های پسری بیشتر

 

شده ولی سرفه خشک نیست بلکه درست مثل زمانیه که آدم اکسپکتورانت

 

مصرف میکنه و عفونت سینه ش جدا میشه و دفع میکنه . دیشب که در مورد

 

خاکشیر و بادوم سرچ کردم دیدم از خواص اونها یکیش همینه .

 

توکل بر خدا ان شالله که نتیجه بده.

 

امروز صبح پسری رو رسوندم مدرسه و برگشتم خونه وارد پارکینگ که شدم

 

چشمم خورد به گلدونهام ، خیلی وقت بود کاری بهشون نداشتم ، یکسری

 

گلها که الکی گلدون رو اشغال کرده بودن چند روزی بود داشتم براشون نقشه

 

میکشیدم ، دیدم حالا که همسایه هام هنوز خوابن (روشنک که بارداره و تا

 

ظهر میخوابه یه مستاجر هم دارم که آقاهه همش خونست و در خدمت خانواده

 

که اونها هر روز تا 9 صبح اثری ازشون نیست )بهترین زمانه واسه گُل بازی

 

و گٍل بازی.....

 

کلی خاک بازی کردم و گلدون گلهام رو عوض کردم شده بودم مثل بچه ها و

 

یه جا بند نمیشدم فقط چون از در پارکینگ به کوچه دید داره نمیتونستم بپرم و

 

ورجه وورجه کنم که ای کاش میشد

 

وقتی هم اومدم بالا رفتم توی حیاط بالا لباس پهن کنم که دلم طاقت نیاورد و

 

رفتم سراغ پیازهای لاله که جوونه زده بود و اونها رو هم جاشون رو عوض کردم

 

....

 

خلاصه که کلی خوش گذشت شکر خدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مطهره
9 آذر 92 11:17
به تو میگن یه دوست همه فن حریف موفق باشی خانم
یه مادر
پاسخ
سارا
9 آذر 92 12:45
خدارو شکر که خوش گذشته امیدوارم پسری هم خوبه خوب بشه
یه مادر
پاسخ
ممنون سارای مهربونم
سمیرا
9 آذر 92 20:02
خدارو شکر که شازده کوچولو داره خوب میشه و خدا رو شکر که خوشحالی و بهت خوش گذشته
یه مادر
پاسخ
ممنون سمیرای نازنینم