ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

باز هم تنهایی............

1392/6/6 18:07
نویسنده : یه مادر
146 بازدید
اشتراک گذاری

مثل برق و باد گذشت

همسری اومد

همش در راه بودیم.......

بالاخره عروسی با تموم سختیش به زیبایی برگزار شد

دخترم شب عروسیش مثل ملکه ها شده بود و روز پاتختی عین یک عروسک خوشحالم که بردمش

پیش دوستم

همه اینها خیلی زود گذشت و من امروز دوباره تنها شدم

از اومدن و رفتن همسری هییییییییییچ نفهمیدم

خلاء حضور 57 روزش هنوز توی خونه هست

دلم داره میترکه

از بس اشک ریختم پلکام حسابی پف کرده

همش هم باید مواظب باشم شازده کوچولوی دلنازکم منو نبینه ، طفلی خودش از دیشب

بغض داره............

همسری دیشب میگفت این رفت و آمد باید برات عادی باشه مثل اینکه هر روز صبح میرفتم

سر کار............ ولی دل رو که نمیشه گولش زد

اومد اینجا بنویسم که دلم آروم بشه

که دوباره سر پام بایستم

محکم بشم

زندگی با همه سختیهاش در جریانه

خدایا خودت مواظب علی من باش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

SaYa
27 مرداد 92 14:19
سلام عزیزدلم
خب طبیعیه که زیاد نتونم نوشته های اولیتو بفهمم اما...
من خوشحالم اگر از اومدنت به وب انرژی گرفتی
اگر حتی ذره ای شاد شدی و اگر حتی کمی دور شدی از دغدغه هات عزیزم
گریه خیلی خوبه ولی اول خودتو بساز عزیزم
بازم بیا پیشمون


ممنونم سایاجان
حتما عزیزم حتما میام
باران
28 مرداد 92 7:47
عزيز دلم بالاخره اين روزاي سختم ميگذره ميدونم خيلي سخته اما صبر بايد کرد
يه روزي ميرسه که همه اين تنهايي ها و دلتنگي ها جاشو به در کنار هم بودن ميده اونقدر که به اين روزهات بخندي
خدا رو شکر که يه شازده کوچولو داري که کنارت باشه يه مرد خونه داري
خدا هر دوشونو برات حفظ کنه گلم


چه خوبه که دوستای نازنینی مثل شما دارم عزیزم
مامان نفس طلایی
28 مرداد 92 19:09
غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود ..