ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

مسافرم در راهه

1392/6/6 18:07
نویسنده : یه مادر
192 بازدید
اشتراک گذاری

همسری در راه فرودگاه نجفه .

عصر پرواز داره به تهران و اگر خدا بخواد نیمه های شب میرسه خونه .

این دو سه هفته چند باری همسری توی برنامه کوی محبت شبکه 2 رویت

شد و یک بار هم مصاحبه اش پخش شد که من فقط یکی از برنامه ها که بازدید

از پروژه شون بود و به عنوان مدیریت داشت حاج آقاها رو همراهی میکرد برای

چند ثانیه دیدمش اون لحظه هم این دختر ما همچین جیغ زد داییییییییییییی که

من همونش نفهمیدم چی شد.

دیشب مراسم افتتاح سنگفرش بین الحرمین بود ، از شب قبل به همسری و

تیمش گفته بودن برای افطاری ولی اونها هیچ برنامه ای نچیدن که برن تا

دیشب مامانم زنگ زد که قراره این مراسم رو پخش کنن اگه علی آقا هم

هست بگو که ما برنامه رو با دقت ببینیم . از دست این مامانها من که کلی

خندیده بودم بابت این با دقت دیدن برنامه ، خب مامانن دیگه نمیدونم چرا دیدن

طرف از tv اینقدر براش جذاب و مهمه خلاصه من هم با همسری تماس گرفتم

و جریان رو گفتم که گفت آره دعوتیم ولی تصمیم نگرفتیم که بریم . چند لحظه

بعد همسری تماس گرفت و گفت با بچه ها صحبت کردم و قرار شده که بریم.

حالا من اضطراب پیدا کردم ، مدام میگفتم خدایا اینها هیچکدوم نمیخواستن

برن تماس من باعث شد نظرشون عوض بشه خدایا نکنه اتفاقی براشون بیافته

نکنه امشب دوباره بین الحرمین ا ن ف جاری چیزی داشته باشه...............

خلاصه که بدجوری پشیمون شدم از کارم ولی خب در نهایتش مثل همیشه

گفتم : یا امام حسین یادت که نرفته من علی رو بهت امانت دادم پس خودت از

اون و بچه هاشون مراقبت کن آقاجان امانت دار خوبی باش .

صبح که با همسری صحبت کردم آروم شدم . ولی الان هم تا برسه به فرودگاه

تهران دلم مثل سیر و سرکه میجوشه.

خدایا خودت همه مسافرا رو به سلامت به مقصد برسون مسافر من رو هم در

پناه خودت حفظ کن.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

باران
20 مرداد 92 12:03
اسممو يادم رفت تو نظر قبليم بذارم
آخه بي معرفت بيشتر به من سر بزن


عزیییییییییییزم
من کامنت بدون اسم نداشتم گلم
گریه نکن الان میام پیشت