ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1391/7/15 14:00
نویسنده : یه مادر
297 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح ساعت 7.5 پسری رو رسوندم مدرسه و راهی دانشگاه شدم .

گفتم اومدم برای ثبت نام کارشناسی و اونها نیز غری زدند که چرا توی همون سه روز

نیومدی و.... و من هم که کلا عادت دارم عین ماجرا رو بگم توضیح دادم که نمیخواستم

بیام و الان هم به اصرار اطرافیانم اومدم.

گفتن کارهای فارغ التحصیلی رو انجام دادی؟؟

نه خیر

برو اول مدرکت رو بگیر...............

و اینگونه شد که از قبل ساعت 8 تا ساعت 11.45 داشتم مدرک میگرفتم.

با مدرسه پسری تماس گرفتم و اطلاع دادم که دیرتر میام دنبالش

انتخاب واحدم انجام شد ولی امور مالی رو گذاشتم برای فردا

(محض اطلاع آیندگان) 18 واحد دادن که شد : 5،666،625 ریال

12.10 رفتم دنبال پسری و از اونجایی که از فرط گرسنگی و افت فشار سرم گیج

میرفت و پسری هم خیلی گرسنه بود مستقیم رفتیم رستوران کنار خونمون و جای

بابایی و دوستان خالی به قول گل پسرم کبابی به رگ زدیم (این لفظ رو از گلدون خان

برنامه پورنگ یاد گرفته ، سعی میکنم که بکار نبره)

خلاصه اینکه الان حسابی خسته و خواب آلودم

برم استراحت کنم و بعدش کار کار کار

ساعت کلاسهام خیلی بده

4 روز در هفته کلاس دارم

از این به بعد کمتر میام نت

از الان استرس درس خوندن دارم ، احساس میکنم کلی جزوه هست که باید بخونم و دارم

وقتم رو هدر میدم.

خدایا خودت کمکم کن ، همونجوری که همیشه هوامو داشتی و داری

باز هم مواظبم باش خدای مهربونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

سارا
15 مهر 91 14:07
موفق باشی عزیزم تنهامون نزاری هااااااا


ممنون ساراجان
نه عزیزم
میام پیشتون
ملی مامان میکاییل
15 مهر 91 14:14
با اینکه کم بیای ما دلمون برات تنگ می شه اما اینجوری بهتره از حالا کاراتو بکن که وقتی همسری میاد یا آخره ترم وقت کم نیاری
مامان نفس طلایی
15 مهر 91 16:51
سلام عزیزم خوبی؟ وای از کارای اداری خصوصا تو دانشگاه متنفرم ... الحمدلله کارات انجام شد ... من مطئنم که تو با یاری خدا می تونی به همه ی کارات برسی ... زود زود بیای پیشم هاااا دلم تنگ میشه
هستی بانو
16 مهر 91 13:15
سلام دوست عزیزم مبارک باشه به سلامتی و همراه با انرژی فراوان و موفقیت و سربلندی ناهار هم نوش جونتون
مامان گیسوجون
20 مهر 91 1:14
موفق باشید هر دوتون هم محمدرضای گلم هم خودت عزیزم بوسسسسسس