تولد مرد نازنین من

و اما سورپرایز من برای همسری

همسری پریشب وارد ایران شد و در همان تهران ماندگار شد

برای من تاریخ تولد خیلی مهمه ، شب قبلش اصولا جشن میگیرم و یا همون روز

میدونستم که توی شرکتشون حتما بهش هدیه میدن و همکاران(منظورم همممکاران)

قبل از من بهش تبریک میگن و این اصلا دلچسب نیست ، مزه اش اینه که من اول از همه

بهش تبریک بگم

خلاصه ، فاصله ی ما کیلومترها بود و به خاطر مدرسه و دانشگاه نمیشد بریم پیشش

پس تصمیم گرفتم مثل اون زمانهایی که ایران بود براش کیک و گل بفرستم

(خواهری ، ممنونم از مهربونیت خیلی دوستت دارم که با شرایطی که داشتی باز هم

گفتی که این کار رو حاضری برام انجام بدی . دختر گلت رو از همین جا میبوسم)

با مرجان (از اقوامن) هماهنگ کردیم و اون به بهونه اینکه میخوان چیزی رو بفرستن به

دیارشون و همسری این کار رو براشون انجام بده آدرس دقیق رو از همسری گرفت

و امروز صبح یک کیک از طرف پسری و یک دسته گل از طرف من با آژانس فرستاد شرکت

همسری و البته بیشتر همکارهاش(خودش گفت) بسسسسسیااااار غافلگیر شدن

و برای همسری جشن گرفتن . ما نیز بسیار مسرور شدیم

الان هم همسری پیغام داده که داره حرکت میکنه

ان شالله همه مسافر ها به سلامتی به مقصد برسند مسافر ما نیز به سلامت به خونه

برسه.

آمین