بدون عنوان
فردا شب شام مهمان دارم
دیشب که تا ساعت 2.5 داشتم با کد کار میکردم و صبح هم از 6 سر پام ، الان دارم
تلف میشم واسه خواب ولی به زور اینجا نشستم
کلی کار دارم ولی همه رو گذاشتم برای صبح ، کلاس صبحم رو نمیرم چون طرحم آماده
نیست
برای شب باید کیک درست کنم ، توپ خرمایی آماده کردم ، سبزی هم بسته بندی شسته
شده گرفتم چون فرصت پاک کردن ندارم مهره گردنم هم اذیتم میکنه ، برای شام میخوام
مرغ شکم پر با دورچین درست کنم که اولین بارمه خدا کنه خوب در بیاد سوپ شیر مخصوص
سر آشپز هم درست میکنم ، رویا سوپ شیری که درست میکنم رو خیلی دوست داره و به به
و چه چه میکنه همیشه هم بهش میگم بابا سوپ من مثل مال شماهاست فقط شماها
چون بچه مثبتین(خیلی مثبت غذا میخورن ) دستتون نمیره که خامه زیاد بریزین ولی من
چون جونم بسته به غذای چرب و چیلی راحت یه پاکت خامه رو پیاده میکنم .
شاید ژله هم درست کنم شاید ، چون هوا خیلی سرده بعید میدونم خورده بشه
مهمونهام داداش کوچیکه و خانمش رویا و البته دخملیشون به همراه خواهر رویا که تهران
زندگی میکنه و چون من 3 سال پیش رفتم خونش و با هم خیلی رفیق شدیم 3 ساله که
نیت کرده بیاد خونمون و الان بختش باز شده و همراه گل پسرش میاد ، به مامان رویا و
مامان خودم هم گفتم که بیان . از اونجایی که برای اولین باره میان و معلوم نیست چند سال
دیگه دوباره بیان میخوام یه میز خوشگل بچینم (خوشگل نه پر غذا ، ریخت و پاش ممنوع)
برم بخوابم تا تلف نشدم.................