ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1392/7/16 11:48
نویسنده : یه مادر
239 بازدید
اشتراک گذاری

ای کاش به جای 24 ساعت حداقل 30 ساعت بود شبانه روز ، اونوقت من به کارهای

خودم هم می رسیدم .

تازه امروز تونستم 1 ساعت وقت بزارم که برای کار کلاس طرح فردا توی اینترنت بگردم

17 واحد برام زیاد بود

فکرش رو هم نمیکردم مدرسه رفتن پسری اینقدر وقتم رو پر کنه

بودن همسری برام غنیمت بود

یک شنبه همسری برگشت به کربلا و من موندم اییییییییییینهمه مسئولیت

البته آخر شب که میشه و من خسته و مونده روی مبل اتاق پسری ولو میشم (پسری بعد

از اینکه براش قصه میخونم دلش میخواد توی اتاقش بمونم تا خوابش ببره) اون موقع به کارهایی

که اون روز انجام دادم فکر میکنم و کلی به خودم میبالم که تونستم از پس کارهای زیادی بر بیام

به هر حال باید مثبت فکر کنم تا شارژ بشم

میدونم که خدا هیچ وقت تنهام نمیزاره و همه جوره هوامو داره

مثل همیشه

عاشقتم خدای گلم

 

یادم رفت بگم ، همسری جات خالی اینجا خیلی خیلی سرد شده . از دیروز عصر شوفاژها

رو راه انداختم . بارون هم کم و زیاد میشه ولی همچنان میباره ، شهرداری هم از صبح زود

ماموراش رو ریخته تو شهر مسیر جوبها رو تمیز کنن و علف های هرز باغچه های بیرون رو جمع

کنن تا دیگه راه آب بسته نشه و مثل پارسال سیل نیاد .

این سردی هوا خودش برای من یه شارژره ، کیف میکنم . ای کاش خونه ام جا داشت برای

شومینه اونوقت دیگه حسابی لذت میبردم.

به مامان سپردم برام میوه کاج و برگهای بزرگ طلایی پاییزی بیاره ، یه کدوی خوشگل هم باید

پیدا کنم تا دکور پاییزی خونه رو ردیف کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

بابایی
16 مهر 92 11:45
عکس اولین روز مدرسه رو دیدم. واقعا عالی بود عکسها. ممنون


خواهش میکنم
ممنون از حضورتون
سمیرا
16 مهر 92 16:00
عزیزم چه دکور قشنگی میشه، گاهی داشتن این همه کارم خوبه آدم حس میکنه زندگی جریان داره
مامان نفس طلایی
17 مهر 92 14:19
عزیزی ... می دونستی... عاشق روحیه ات ام ... خدا حفظت کنه بانو


شما بسیاااااااااار لطف داری خواهری
زنده باشی
مامان زهرا نازنازی
22 مهر 92 22:05
سلام عزیزم

من شرمنده ام، خیلی فرصتم کم و محدود شده

ولی همیشه شما جزو بهترین دوستانم هستید و خواهید بود...

براتون یه عالمه آرزوی خوب دارم

سعی می کنم زود به زود بیام پیشتون، اگه میشه هر وقت مطلب جدید نوشتید بهم خبر بدید تا بیام



سلام بانو
شما خیلی لطف دارین
سلامت باشی عزیزم
چشم حتما
مامان گیسوجون
24 مهر 92 18:39
عزیزمممممممم بیا بغلم با این همه احساسات لطیف و هنرمندی
جای همسری خالی نباشه
چرا اس ام اس جواب نمیدی ؟
بوسسسسس

وقتی می گی محمدرضا جونم می ره مدرسه اشکم در می آد از تصورش
خاله فداش بشه




عزیزمی موناجونم
سلامت باشی خواهری
اس ام اس نداشتم عزیز دلم

زنده باشی خاله ی مهربون بوووووووسسسسس
مامانی درسا
26 مهر 92 3:08
همیشه و همراه با دل خوشی های زندگیت .... سلامت باشید و همجنان قوی و امیدوار ..... عاشقانه هاتون مستدام ...


ممنون عزیز دلم
سارا
28 مهر 92 23:06
میخواستم بنویسم عاشق این روحیه اتم دیدم دختر عموم (نفس طلایی ) هم نظر من رو داره
ولی واقعا از این همه انرژی مثبتت انرژی میگیرم و خیلی دلم میخواد ازت یاد بگیرم تا من هم پسرم رو مثل پسر گلت تربیت کنم


سارای مهربونم ، هم شما و هم دختر عموی گلتون خیلی به من لطف دارین

ان شالله همیشه شاد و پر انرژی باشی عزیزم
شرمنده ام نکنین