ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1392/2/25 12:45
نویسنده : یه مادر
253 بازدید
اشتراک گذاری

چند روزی دسترسی به نت نداشتم (مودممون باطل شده ، از داداشم یکی گرفتم تا پروژه ها

رو تموم کنم)

این روزها اینقدر کار داشتم و مدام در راه بودم که خودم هم باورم نمیشه چجوری این همه کار

رو انجام میدم . البته این میون از کار خونه باید فاکتور گرفت ، دلم یه خدمتکار میخواد که خونه رو

برام برق بندازه ....

کارهای دانشگاه رو هم سعی میکنم انجام بدم .

چند وقتیه تلفن کارگاه همسری قطعه ، با خط کربلا هم که بخوایم صحبت کنیم هی شارژ تموم

میکنه از ایران هم که نمیشه تماس گرفت خط راه نمیده .................

من حتی وقتیکه همسری توی شهر خودمون کار میکرد صبح تا ظهر اگر کارگاه بود حداقل من یکبار

باید باهاش صحبت میکردم ، همیشه هم سر به سرش میزارم و بهش میگم چون میدونم شنیدن

صدای من بهت انرژی میده تلفن میزنم تا تو دوپینگ کنی ( در واقع این منم که دوپینگ میکنم).

برای پسری کلاس اسکیت ثبت نام کردم و دیروز هم اولین جلسه اش رو بردم ، خانم همسایه

بهم میگه الان وقت این کار بود ؟ میگذاشتی امتحاناتت تموم بشه بعد ، تو خودت یه دنیا کار داری...

ولی من که دلم نمیاد بچه ام حوصله اش سر بره ، من امتحان دارم اون چه گناهی کرده که

بابا و مامانش کار دارن .

فعلا برم دنبال ترجمه مقاله .............

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان گیسوجون
25 اردیبهشت 92 21:16
آخ گفتی خدمتکار و دلمو آتیش زدی همچین منم یه زبرو زرنگشو می خواممممممممم ان شاا... تو همه مراحل موفق باشی فدای دل مهربونت بشم که اینهمه به فکر عزیز خاله هستی بوسسسسسس
باران
8 خرداد 92 8:06
نمی دونم انگار کسی این پست رو ندیده اما رسما دعوت میکنم بیاین سایت من و در پست بازی وبلاگی شما دعوت شدید تا در این بازی شرکت کنید[بوسه] عزیزم اگه خوشت اومد و خواستی شرکت کنی لطفا بعد از امتحانات تون شرکت کنید
مامان سهند
20 تیر 92 11:26
سلام خانومی ممنون که پیش ما اومدین باز هم منتظرتونمممممممممم