خونه مامانم
این چند روز خونه مامانم میشه گفت خوش گذشت ، البته بیشتر به پسری ، چون روز اول که
رسیدم بعد از ظهری رفتم خونه خواهرشوهر که بین خواهر شوهر و دخترش حسابی شکرآب
شد و من تا اونها رو جمع و جور کنم و دختره رو با شوهرش بفرستم بیرون و بشینم پای
درد دل خواهرشوهری شد 9 شب ، یه روزم رفت . فرداش 8 صبح رفتم خونه داداش مسعود اینا
تاریخ تولد همسری گذشته (آذر بود و ما هنوز همسری رو ندیدیم) البته یه کلاه براش خریدم و یه
شال هم بافتم که الان تموم شده ولی خب دلم میخواست یه هدیه خوب براش بگیرم .
برای همین هم داداشم طفلی فقط داشت مدل های مختلف گوشی سرچ میکرد و اون روز هم
که رفتم خونشون داداش کوچیکه توی بازار تهران منتظر بود براش مدل گوشی رو مشخص کرده
و من به حسابش پول بریزم ، این بین باید انتخاب واحد هم میکردم که دیدیم سایت دانشگاه
مشکل داره خلاصه بعد از انتخاب گوشی راهی بانک شدم و نمیدونم این ی ا ر انه چیه که
به خاطرش اینجوری صف میکشن ، کار بانکیم انجام شد راه افتادم به سمت شهر خودم(محل
سکونتم) خلاصه 50 km کوبوندم و اومدم و دیدم اینترنت خونه که کلا مشکل داره و مجبور شدم
برم دانشگاه ، حضوری انتخاب واحد کردم و دوباره راه افتادم طرف شهر مادریم ، این خستگی
و سرمای هوا کار خودش رو کرد و حال خراب من رو خرابتر کرد . عصرش هم پسری نوبت
دندونپزشکی داشت که قبلش بردمش براش کفش و شلوار جین و دو دست لباس تو خونه ای
گرفتم بعد هم دکتر و ......این هم روز دوم ، دیروز هم که تا لنگ ظهر دراز کشیده بودم و آخرش
مجبور شدم شال و کلاه کنم و بزنم بیرون چون طبق معمول سوغاتی پدر برای پسر رو باید
میخریدم ، یه سری هم لوازم بهداشتی احتیاج داشتیم که گرفتم و تا بیام خونه شد 1 ،
ناهار هم سپهر اینا بودن که وقتی رفتن پسری و مامان و بابا رفتن گردش و من هم موندم
خونه که ننه جان ما اومد پیشم(مامان بابام)
مامان اینا که اومدن ننه رفت و من ولو شدم ، چندتا قرصی که خورده بودم باعث شد که
بتونم چندساعتی بخوابم و حالم مثلا بهتر بشه ، نمیدونم ساعت چند بود که همسری زنگ
زد و دل ما رو برد به کربلا ............خوش به سعادتشون
دیشب هم تا صبح به خاطر آفت گلوم از درد گوش و گلو نخوابیدم
خلاصه این چند روز ما اینگونه سپری شد
خدا رو شکر میکنم برای وجود پدر و مادر نازنینم
خدا رو شکر میکنم برای آرامش پسرم و لذتش از این روزها
خدا رو شکر میکنم برای سعادتی که نصیب همسرم کرد
و خدا رو شکر میکنم برای همه داشته ها و نداشته هام.
توی پست بعدی عکس هدیه های همسری رو میزارم.البته رمزدار چون همسری نباید ببینه
رمز پست قبلی 139112