ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1391/10/27 9:55
نویسنده : یه مادر
376 بازدید
اشتراک گذاری

خدا خودش خوب میدونست ما چه مردم بی جنبه ای هستیم برامون برف خالی نمیکرد

یه بند انگشت برف اومد پاهامون داغون شد اینقدر از این پنجره به اون پنجره رفتیم

قبلش هم که باد و طوفان لطف فرمودن کلا سیستم ماهواره رو ترکوندن و ما هیییییییچ شبکه ای

نداریم یعنی خدا به من رحم کنه با این پسری

دیگه اینکه همون برف بندانگشتی باعث شد ایرانسل لطف فرموده و باطل شده یعنی الان برق

هم قطع بشه عمرا کسی بتونه من رو پیدا کنه (گوشی خونه با برقه)

یعنی آخر تمدنیم ها

از این هوای توپ و عالی که بگذریم امتحانی دادم که دیگه تا ترم آخر روم نمیشه تو چشم استاد

نگاه کنم ، افتضاااااااااااااااااااح ، خدائیش خوندم ولی توی دو روز بکوب خوندن اینهمه مطلب که نیاز

به تفکر و تعمق داشت خیلی سخت بود یعنی هم من حق دارم هم استاد بیابید پرتقال فروش را...

چند تا عکس هم از فضای اینجا برای همسری بزارم که به قول پسری امروز جاش خیلی خالی

بود

.

.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

علامه کوچولو
26 دی 91 17:38
سلاااااااااااااااام بازم مثل همیشه عکساتون بی نظیر بود محمد رضاجان بهترن؟ راستی همسرتون اون ور اب مطالبتونو میخونند؟
علامه کوچولو
26 دی 91 18:17
ناقلا هر دو وبلاگ؟پس اون یکی کوش؟ همسرتون عسلویه اند؟
مامان نفس طلایی
29 دی 91 22:40
به به برف و............ من هر سال خودم می رفتم تو حیاط وکلی برف بازی می کردم اما امسال نشد ... تهرانم که گویا زمستون تموم شده و بهار نزدیکه
مامان مریم
4 بهمن 91 18:40
وبلاگ قشنگیه..نوشته هاتون صمیمی و گرمه...اگه موافق بودین تبادل لینک داشته باشیم...
ali
20 اسفند 91 11:46
چه با حال خوشحال میشم به منم سر بزنید