ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1391/7/29 14:21
نویسنده : یه مادر
282 بازدید
اشتراک گذاری

مهمونیم به بهترین شکل ممکن برگزار شد و به خودم که خیلی خیلی خوش گذشت ، تا قبل از

اومدن مهمونام خیلی خسته بودم ولی وقتی اومدن و بگو و بخند و پذیرایی و ........

آخرش هم رقص و پایکوبی که دیگه واقعا چسبید . اولین بار بود توی خونه ام همچین مهمونی

داشتم و برای پسری خیلی جالب بود . از اونجایی که همه همزمان با یک ون اومده بودن

پسرم خیلی تعجب کرد به خصوص وقتی تمام راه پله مثل یک صف پر شده بود که تهش دیگه

پسری طاقت نیاورد و گفت شما مثل یک لشگر مورچه ها حمله کردین ؟! آخ بعد هم وقتی

اومدن توی سالن تا جا به جا بشن و بشینن اول داد و بعدش بغض و تهش گریه که اینا یه

لشگرننننننن من جا ندارم بشینممممممممممنیشخند

موقع رفتن هم به تازه عروس های خانواده و بچه ها یه هدیه های کوچولویی دادم که خیلی ذوق

کردن . آهان یادم رفت بگم این مهمونی یک تعاونی بود که همه پول میزارن بعد قرعه کشی میشه

و همه پول به یک نفر میرسه در کنارش همه حاضرین نفری 2000 تومان هم میدن به صاحبخونه

که به قول خودشون پول چاییه ، من با این یکی خیلی موافق نبودم برام راحت نبود من 100 تومن

خرج کردم این دیگه جالب نیست گرفتنش (البته اینو نگفتم اونجا) ولی خب با وجود دختر عمه های

فوق العاده خوش ذوق و با نشاطم که میگفتن مزه داره بگیرش و.... گرفتم این پولو همون اول که

نشستن دادن و هنوز پذیرایی شروع نشده قرعه کشی کردن که از بخت خوش بنده به اسم من

در اومد حالا همون دخترها سر به سرم میگذاشتن و تا میخواستم حرفی بزنم میگفتن تو یکی حرف

نزن که هنوز ننشستیم جیب ما رو زدیشیطان

برای پذیرایی سوپ جو و سالاد سیب زمینی و پیازچه گذاشتم همرا کرم کارامل و ژله ، از روز قبل

هم کیک یزدی پخته بودم که ماشاالله همه اش خورده شد راستیی یکی از عمه هام

100 تومن برام گذاشت  دخترش 50 تومن زن عمو بزرگه ام

قابلمه پیرکس سه تایی برام آورد دختر عمه ام فرشته دو تا دیس سرامیکی فانتزی و خوشگل

همراه با چندتا بسته شکلات های خوشگل و خوشمزه که عروسهاشون آوردن . ماشاالله

روز پر خیر و برکتی بودنیشخندگاوچران

خیلی عکس نگرفتم همون چند تا رو هم سر فرصت میزارم.

برای فردا باید سه تا مقاله یه پروژه تحلیل سایت و یک پلان تحویل بدم ...............

توی این هاگیر و واگیر گل پسرم هم پروژه داره فداش بشم من ، باید یه چیزی تو مایه های

روزنامه دیواری درست کنیم و توش غذاهای سالم و ناسالم رو نشون بدیم.

همسر عزیزتر از جانمان نیز فردا می آید و ما بسیار خوشنودیم

پس دیگر برویم

یا علی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

نایسل
29 مهر 91 14:38
به به چه حالی کردیییی


مامان نفس طلایی
29 مهر 91 14:52
وای عزیزم خوشحالم که خوش گذشته و به اسم تو در امده
انشالله پروژه هر دوتون عالی میشه و همسری هم به سلامتی میاد
منتظر عکسا هستم


سارا
29 مهر 91 16:20
خسته نباشی خانم گل. منم عاشق این مهمونی ها هستم ولی فعلا که افتادم تو غربت و کسی تحویلم نمیگیره( قابل توجه نفس طلایی خانم وبقیه دختر عمو ها)
پس حسابی پول دار شدی هاااااااا
چشمتون هم روشن برا اومدن همسری



ممنون سارای عزیزم
ملی مامان میکاییل
30 مهر 91 22:56
چشمت روشن عزیزمممممم
ستاره زمینی
2 آبان 91 21:16
عزیزم چه روزی بود به به پر خیر وبرکت طفلک پسری ......... به سلامتی بیایند همسری.
مامان گیسوجون
3 آبان 91 22:51
خدا بده از این روزهای پر خیر و برکت خسته نباشی چشمت روشن اما همسرم من پس کی میآد الان 12 روزه
مامان زهرا نازنازی
7 آبان 91 19:38
عالی بود الهی همیشه شاد باشید و بهتون خوش بگذره
لیلا
7 آبان 91 20:39
عکساش کو؟