ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

تصمیم گرفته شد.......

1391/7/12 15:38
نویسنده : یه مادر
294 بازدید
اشتراک گذاری

دقایقی پیش با همسری گفتگوی تلفنی داشتیم

امروز با خوندن کامنت ملاحت عزیزم و همینطور در پی صحبتهایی که با مونای گلم داشتم

حسابی وسوسه شدم برای ادامه درسم

با همسری صحبت کردیم و اون عین این دو سالی که گذشت تکرار کرد که قلبا راضی نیست

به دانشگاه رفتن من ولی ، ولی توی زندگی بعضی از شرایط رو باید پذیرفت البته نه اینکه

از همسری بخوام بذاره که برم نه ، اون خودش صبح با رفیقش توی دانشگاه تماس هم گرفته

بود در واقع خودش پی گیر قضیه بود

دروغ چرا ، الان همچین ذوق زده هم هستم

فردا صبح باید با آموزش تماس بگیرم و آمار ثبت نام رو در بیارم و ان شاالله شنبه برم دنبال کارها

و تمومش کنم.

خدایا ،

کمکم کن

کمک بتونم از پس همه مسئولیتهایی که دارم به خوبی بر بیام

خدایا به من قدرت بده

خدای من صبرم رو زیاد کن

خدایا عاشقتمممممممممممممممممممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان نفس طلایی
12 مهر 91 15:48
سلام عزیزم چی بوده جریان درست؟
مامان نفس طلایی
12 مهر 91 17:23
انشالله قسمت میشه میری
ملی مامان میکاییل
12 مهر 91 21:31
ایشالله به خوشی و موفقیت تبریک می گم حیف بود اگه نمی رفتی فقط تو روزای سخت و شب امتحانات فوشم ندی
هستی بانو
13 مهر 91 10:50
موفق باشی عزیزم
مامان آرشیدا قند عسل
13 مهر 91 13:07
امیدوارم موفق باشی.
سارا
13 مهر 91 15:45
انشاالله موفق باشی عزیزم تو میتونی
مامان گیسوجون
20 مهر 91 1:13
حتی سر سوزنی به موفق شدنت شک ندارم برای دلگرمیت نمی گم به خاطر ایمان و یقینم می گم