ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1392/12/24 10:06
نویسنده : یه مادر
258 بازدید
اشتراک گذاری

 شنبه هفته گذشته پیش یه آقای دکتری جلسه مشاوره داشتم . رفته بودم برای یاد گرفتن

راههایی برای بهتر برخورد کردن با پسری و از بین بردن بعضی ضعف ها . به دکتر گفتم من میخوام

اول خودم رو درست کنم مطمئنا پسرم چیزی جز نتیجه رفتار من و همسرم نیست ..........

خلاصه آقای دکتر شروع کردن به سوال پرسیدن از ریز و درشت از جزئی و کلی ، خصوصی و غیر

خصوصی و و و و.....

نتیجه این شد که من نزدیک به 4 ساله افسردگی دارم ..........سوال

حرف ها و دلایلش رو کاملا قبول داشتم ولییییییییییی از اون روزی که این حرف رو زد من

افسرده شدمنیشخند

گفته باید حتما حتما تحت نظر باشم و دارو مصرف کنم و جلسات مشاوره نیاز دارم و و و و و

به نظر من همه ما کم و بیش این مشکل رو داریم ، اون روز وقتی مخالفت من رو برای مصرف

دارو دید طفلک مجبور شد یه کلاس زیست شناسی هم برای من بزاره و کلا مغز و تشکیلاتش

رو کالبدشکافی کرد و هی میگفت حتما این ها رو توی زیست خوندین و من هم میگفتم من در

زندگیم خیلی با زیست سر و کار نداشتم(در زندگیم تا دلتون بخواد ریاضی خوندمیول)

خلاصه تنها دلیل اینکه حرفش رو پذیرفتم و بعد از عید قراره پیگیر این قضیه بشم پسرمه

چون اگر ذره ای من مشکل داشته باشم قطعا روی پسرم اثر میگذاره .

در هر حال من الان خیلی خوبم ، مثل همه زن های سرزمینم هستم چون همه

ما مشکلاتمون یه جورایی مثل همه........................

ان شالله همه زن های سرزمین من همیییییییییییشه سالم و پر انرژی و استوار باشندقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان نفس طلایی
24 اسفند 92 15:19
سلام .. چرا؟ چی شده؟ علائمت چیه؟ روانپزشک بود یا روان شناس.... اگه دوست داشتی بهم بگو
یه مادر
پاسخ
سلام عزیزم میام برات می نویسم
مامان نفس طلایی
24 اسفند 92 20:07
عزیز دلم ... باید سر فرصت باهات تلفنی صحبت کنم در مورد علائمت تا بیشتر بدونم و بتونم کمکی کنم ... اما فقط یه نکته رو بگم که روان شناس حق تجویز دارو رو به هیچ وجه نداره و حتما باید توسط روانپزشک تجویز بشه ... حالا در مورد مکانیسم اثر دارو هم میام برات می گم
سمیرا
25 اسفند 92 18:57
سلام عزیزم، ان شاا... هر چی صلاحه همون پیش بیاد، مهربونم خیلی خیلی مواظب خودت باش
مامان گیسو جون
27 اسفند 92 13:41
فدای سرت عشقم امشب بهتون خوش بگذره بوسسسسسسسسس
ماروکیجاشان (مادر و دخترها)
4 فروردین 93 2:06
سلام عزیزم ، ایشاله که هر چه زودتر خوب بشی
یه مادر
پاسخ
سلام بانو ممنونم از مهربونیت عزیزم
سارا
15 فروردین 93 12:29
منم به این موضوع فکر میکنم میشه برام بگی پیش کی رفتی کجا رفتی و اینکه به نظرت خوب شد که رفتی؟
یه مادر
پاسخ
ساراجان مشاوره خوبه ولی باید با دقت انتخاب کنی من دیگه پیش اون دکتر نرفتم خیلی منفی گرا بود . البته این رو بعد از چند برخورد با خانواده اش متوجه شدم.
سارا
15 فروردین 93 12:34
دارم فکر میکنم اگه شما با این همه انرژی و فعالیت و جنب وجوش افسردگی داشته باشی اونوقت پس من با این همه بی حالی و بیکاری و بی رمقی و اعصاب داغون چیم؟؟؟؟
یه مادر
پاسخ
سارای گلم من که فکر می کنم سبک زندگی که ما برای خودمون ساختیم باعث شده یه جورایی هممون افسرده هستیم ، زندگی مادرانمون که همش وقف خانواده بودند و به خودشون خیلی بها نمی دادند ترکیب شده با بینش جدید و فضای باز شده ی جامعه . حالا اینکه بتونیم اینها رو به تعادل برسونیم مهارت میخواد. من یکی که ندارم