بدون عنوان
با خواهر شوهر بزرگه مشغول مکالمه تلفنی بودیم و اساسی درد دل میکردیم ، من از دست
برادرهای اون که نمیزارن همسری راحتی کنه و اون هم از دست عروس و پسرش که دارن
خون اون و شوهرش رو تو شیشه میکنن ....... داداش بهرام(شوهر خواهر شوهر) که کنار
آبجی بود داد میزنه م....... به علی بگو تو کربلا به ما کار نمیده ؟ پاشیم 4تایی بریم از اینجا
(پسرم نخودیه) خسته شدیم مهاجرت کنیم ، من هم گفتم کربلا نمیریم من برای پسرم برنامه
دارم و بیا بریم کانادا همینجوری که ما سه تا کنفرانس گذاشتیم و سر به سر هم میزاریم پسری
که مشغول مشق نوشتن بود داد میزنه میگه : عمرا بزارم برین کانادا !!!!!!!!!!
میگیم چرا؟
میگه : اونجا جای جل الخالق هاست...............
و من همچنان در فکر اینم که این کلمه رو از کجا آورده ؟ منظورش چی بوده ؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی