ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1392/6/4 16:23
نویسنده : یه مادر
151 بازدید
اشتراک گذاری

کوله ام رو پر از لباس کردم برای خودم و شازده کوچولو

یه سبد هم خیار و گوجه و نون و پنیر و.......گرفتم مثل این مامان بزرگها

قرار شده ناهار رو تو رستوران کنار خونمون بخوریم و راه بیافتیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

باران
4 شهریور 92 8:19
سلام عزيزم ازت واقعا ممنونم چون هر وقت کمک خواستم خيلي خوب راهنمايي ام کرديد خوشحالم که دوست گلي مثل شما دارم
اميدوارم عشقتون هميشه پاينده باشه دوست عزيزم
من هم اميدوارم که مثل شما هميشه عشقمون پايدار باشه‌،‌ وابستگي من به شوهرم اوايل خيلي زياد بود که حتي باعث مشکلاتي هم ميشد گاهي اما فکر ميکنم الان به حد اعتدال رسيديم اما به اين معنانيس که هميدگه رو کمتر دوس داشته باشيم
ممنون که به من ثابت کرديد که هميشه بچه عزيز تر نيست و شايد هر کس جاي خودشو داره اما به نظر من همسر بايد جايگاهش ويژه باشه که با صحبت شما فهميدم که هميشه هست
ولي کزت شوخي کرديد ديگه


سلام گلم
خوشبخت باشین عزیزم
خیلی جدی نبود ولی خیلی هم شوخی نبود
مریم مامان نخودچی
4 شهریور 92 13:43

...................
منم گردش دلم میخواد
خانومه ...
تمام پستات خوندم
و فقط میتونم بگم یه اسفندی اونم یه اسفندی روزهای اخر انقدر یا احساس مینویسه
نوشته هات دوست دارم




کامنتت رو سانسور کردم مریمی
دلم برات تنگ شده بود دختر
عزیزمی