ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

1391/9/18 8:08
نویسنده : یه مادر
259 بازدید
اشتراک گذاری

روزها تند و تند میگذرند.

زندگی در جریانه

همسری در کنارمونه ، احتمالا تا فردا..........

سه شنبه رفتم تهران و با اینکه حسابی سردیم کرده بود و در ضمن فرصتمون کم بود ولی

خوش گذشت ، همسری رو سعادت آباد پیاده کردیم و رفتیم تجریش البته این بین ماشینمون

هم خراب شد که یک ساعتی وقتمون رو گرفت . همراه الهام و همسرش کلی توی خیابونها گشتیم

من برای خودم سه تا بلوز و یک دست بلوز شلوار راحتی گرفتم . یه مقدار هم آجیل و باسلوق و آلو.....

در کل خوب بود (برای ما خانمها که همیشه خوبه ولی طفلک همسری ، تقصیر خودشه که وقتی از

کارتش استفاده میشه بلافاصله بانک خبرچینی میکنه به گوشیش اس میده مژه)

این روزها درس رو کلا کنار گذاشتم نه اینکه قبلا خیلی بهش توجه میکردم........

امروز هم کلی به همسری غر زدم که چرا اصرار کردی که برم دانشگاه ، لا اقل میرفتم کلاس زبان

و خودم رو برای تحصیل خارج از کشور آماده می کردم ، میگه تو اینجا لیسانست رو بگیر ارشد و

دکتراتو برو اونور ، همچین اینور و اونور نوشتم که انگاری میخوام برم سر کوچه مون .

دنبال اینم که ببینم از کجا باید شروع کنم ، اول باید برم سراغ ملاحت جان و ازش اطلاعات بگیرم.

مالزی رو دوست دارم ولی فکر کانادا بدجوری ذهنم رو قلقلک میده ..........

توکل به خدا

راهش طولانیه و حالا حالاها وقت میبره...........

برم به زندگیم برسم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ملی مامان میکاییل
19 آذر 91 22:25
فدات شم عزیزم خوشم میاد یکی تو خیلی درس بخونی یکی من مالزی از این لحاظ خیلی خوبه که تو پوشش خیلی راحتی هر چی بخوای می تونی باشی اما اصلا با کانادا قابله مقایسه نیست بعد با این وضعیت دلار مگه اینکه پوله قلمبه ایی داشته باشی از این ترم دانشگاه های کوالالامپور شهریه اش شون رو که سه برابر کردن اما بلاخره هر چی خواستی ما درخدمتیم