نزدیک است...
تا اومدن دومین فرشته ی زندگیمون چیزی نمونده . 8 بهمن قراره نامه ی عملم رو بگیرم و 19 بهمن
اگر خدا بخواد پایان این انتظار سخت و شیرین می رسه .
پسرکوچولو مدام در حال چرخیدن و تغییر وضعیته . پسر بزرگم (الهی فداش بشم ، دلم قنج میره
میگم پسر بزرگم . الهییییی که همه ی زنان دنیا این حس شیرین رو تجربه کنن) لحظه شماری می کنه .
و من پر از استرسم ، نمی دونم چرا اینقدر از عمل ترسیدم همش فکر می کنم چه کنم بی هوشی بهتره
یا بی حسی ، نکنه زردی بگیره بچه ، نکنه ....... ذهنم درگیره .
خدا کنه برای همه به خیر بگذره من هم به خیر و خوشی بگذرونم .
توکل بر خدا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی