ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

پسرکوچولو

1393/12/8 15:15
نویسنده : یه مادر
1,747 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکوچولوی ما روز شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 9:15 صبح به دنیا اومد.

جزئیات تولد پسری رو ان شالله سر فرصت می نویسم فقط بگم روزهای سختی رو پشت سر

گذاشتیم ، سخت بود چون تجربه تلخ انتقال محمدرضا به بیمارستانی دیگه برای بستری شدن

در nicu  باز هم تکرار شد و پسرکوچولومون به خاطر ریتم تند تنفسش به بیمارستان دیگه ای

منتقل شد که البته خوبیش این بود که تو همین شهر بود اون هم به لطف برادرم و یک دوست

باز هم من نتونستم لذت در آغوش گرفتن و شیر دادن بدو تولد پسرم رو بچشم ......

امیرحسین نازم 4 شب بستری بود ، 25 بهمن احساس کردم رنگ پسرم زرد شده و بردیمش دکتر

و باز هم لحظه های سخت .... 2 شب به خاطر زردی بستری شد ......

خیلی سخت بود چون درد شدیدی داشتم خیلی شدید و با بخیه مجبور بودم دنبال کارهام باشم

پزشکم گفت عملم سخت بوده که اون هم باشه سرفرصت که بگم .

فقط اینو بگم که مدیون مامانم بودم و هستم و تا دنیا دنیاست مدیونشم . برای من و خانوادم خیلی

زحمت کشید . در کنارش بابا هم هوای محمدرضای من رو داشت و داداش بزرگم که کمک بزرگی

بهمون کرد . همسری خیلی خسته شد خیلی دوندگی کرد و خیلی تنها بود...............

حرف زیاده ، الان تمام وقتم پر شده . پسرمون شبها خوب نمی خوابه و من عاشقانه شب ها رو

با پسرم سر می کنم ، راه میریم ، روی پام تکونش میدم ، کنار تختش میشینم و.......

سختی هاش رو راحت تر میگذرونم چون تمام خصوصیاتش مثل داداششه .

شازده کوچولو هم که حالا شازده بزرگه ست دو روزه تب داره و دلم داره پاره میشه تا پسرکم خوب بشه.

خدا خودش حافظ همه فرشته های ناز باشه.

از دوستای گلم هم ممنونم

کامنتها رو خوندم ، ببخشید که بدون جواب تایید می کنم . همتون رو دوست دارم ممنون از مهربونیتون

پسندها (2)

نظرات (5)

مادر
12 اسفند 93 8:08
اخی عزیزم دلم گرفت از خوندن اون لحظه هات ولی گذشته دیگه و خدا رو شکر که الان همتون خوبید طبعا بیخوابی و خستگی و ضعف رو داری و خدا کمکت میکنه انشاله هر دوتا گلهات زنده و سلامت باشن
یه مادر
پاسخ
ممنون دوست مهربونم
مامان صفا
22 اسفند 93 15:58
الهییی چقدر سختی کشیدیانشاالله بعد این همه چیز به کامت بشه.خدا بچه های عزیزت رو واست نگهدار باشه
یه مادر
پاسخ
ممنونم از محبتت عزیزم
mamane radin
18 فروردین 94 11:22
سلام عزیزم قدم نورسیده مبارک میدونم برای تبریک خیلی دیره ولی من این مدت اصلا نتونستم بیام سال نو هم مبارک انشااله خدا گل پسرها رو براتون حفظ کنه
یه مادر
پاسخ
سلام عزیزم ممنون از لطف و مهربونیت ان شالله سال خوب و خوشی داشته باشین
ĸoѕαr
27 فروردین 94 14:50
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی
مامان لیلا
4 اردیبهشت 94 12:49
نمی دانم خوشبختی برای تو در چه معنا می شود فقط می دانم خوشبختی وسیعتر از آنست که در ذهنت بگنجد و زیباترین لحظه ایست که می توانی در زندگی درک کنی و من برای تو خوشبختی ات را آرزومندم . . . عسلم بهترینها رو برات آرزو میکنم
یه مادر
پاسخ
ممنون دوست عزیز