بدون عنوان
شنبه هفته گذشته پیش یه آقای دکتری جلسه مشاوره داشتم . رفته بودم برای یاد گرفتن راههایی برای بهتر برخورد کردن با پسری و از بین بردن بعضی ضعف ها . به دکتر گفتم من میخوام اول خودم رو درست کنم مطمئنا پسرم چیزی جز نتیجه رفتار من و همسرم نیست .......... خلاصه آقای دکتر شروع کردن به سوال پرسیدن از ریز و درشت از جزئی و کلی ، خصوصی و غیر خصوصی و و و و..... نتیجه این شد که من نزدیک به 4 ساله افسردگی دارم .......... حرف ها و دلایلش رو کاملا قبول داشتم ولییییییییییی از اون روزی که این حرف رو زد من افسرده شدم گفته باید حتما حتما تحت نظر باشم و دارو مصرف کنم و جلسات مشاوره نیاز دارم و و و و و به نظر من همه ما کم و بیش این مشکل رو...
نویسنده :
یه مادر
10:06