ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

وبلاگ کار خوب همیشه مطالب جالب و تامل برانگیزی میگذاره . پست جدیدش به نظرم خیلی قشنگ تونسته با یه بیان ساده و کاملا منطقی منظورش رو برسونه                                              آزادی!!!!       ...
17 تير 1393

بدون عنوان

دو روز دیگه تولد شازده کوچولوی منه ، مرد خونه ی من ، همدم من ، همراه من توی این 4 سال که همسری بیشتر زمانها رو از ما دور بود ارتباط من و پسری متفاوت از رابطه مادر و فرزندی شد . شدیم دو تا دوست دو تا رفیق ، انگار که دو تامون همسن هم بودیم قهر و آشتی هامون ، بازی ها و شیطنت هامون حالا این یار و رفیق من اگر خدا بخواد داره به مراد دلش میرسه البته خودش خبر نداره و قرار هم نیست به این زودی خبردار بشه هفته ی دیگه توی سونو قطعی میشه اینکه خدا یه فرشته ی ناز رو مهمون دلم کرده...
3 تير 1393

حیاط خونه ی ما

عکس ها مال هفته ی قبله ، الان خیلی سبزتر شده ریحونای ناز و دوست داشتنی من (دوتا گلدون پر ریحون تو تراس طبقه پایین دارم)     بوته های بادمجون در کنار گل های خوشگلم(یک گلدون بادمجون و دوتا گلدون فلفل سبز و دو تا گلدون گوجه کبابی هم تو تراس پایین دارم)     اینها هم خیارند اونهایی که داخل ظرف قارچ زدم برای هدیه دادن به دوستانم بود     توی سبد میوه فوم گذاشتیم و سوراخش کردیم که زهکشی به خوبی انجام بشه داخل سبدها خیار و کدو کاشتم البته من گلدونهای خیلی بزرگ از بهترین جنس داخل پارکینگ داشتم که مستاجرم بدون اجازه برداشت داخلشون خیار کاشت ، تازه کار بدترش این بود...
30 خرداد 1393

التماس دعا

چند دقیقه قبل الهام(دختر خواهرشوهر) تماس گرفت ، دیدم صداش میلرزه میگه زندایی من نتونستم با دایی تماس بگیرم تو باهاش تماس بگیر بگو دعا کنه .......... گفت شوهر دوست صمیمیش که من و علی هم میشناسیم  فهمیدن که سرطان خون داره الهام که داشت خودش رو میکشت ، حالا اون زن و شوهر جوون چه حالی دارن فقط خدا میدونه مجتبی ، فکر میکنم 29-28 سالشه به علی پیغام الهام رو رسوندم میگفت بگو مجتبی نوکر امام حسینه و همیشه نوکریشو کرده...   اینکه حکمت و مشیت الهی چیه هیچکس نمیدونه اومدم اینجا نوشتم چون تو این دنیای مجازی هستن آدمایی که خیلی دلشون پاکه از همه ی شما مهربونا می خوام که دعا کنید ، دعا برای شفای همه ی بیماران ، همه ...
29 خرداد 1393

بدون عنوان

فردا 8 صبح امتحان دارم ، قبل امتحان باید پسری رو برسونم خونه ی مادرشوهر . پس باید صبح زود بیدار بشه . از طرفی هم من شب امتحانی هستم ، الان یه جزوه ی 93 صفحه ای A4 دارم که فقط 10 صفحه از اون رو خوندم(10 روز هم فرجه داشته باشم باز شب امتحان درس میخونم) خوب یا بدش بماند من یک بار فقط بتونم جزوه رو بخونم برام کافیه حالا امشب پسری که استخر بوده و خیلی خسته ست حاضر نیست بخوابه چون می خواد بازی ایران رو ببینه .... الان من چجوری درس بخونم چجوری صبح زود بیدارش کنم الان هم اومده بودم یه چیزی سرچ کنم سر از اینجا در آوردم برم به کارم برسم...................... یه چیزی هم هست که هی دلم می خواد بنویسم ولی عقلم نمیذاره ، باشه سر ف...
26 خرداد 1393

بدون عنوان

اوضاع ع ر ا ق خیلی به هم ریخته شده .......... دل نگرونم همسر میگه اینجا خبری نیست ، کربلا امنه توی سایت های خبری میخونم که وضعیت کربلا و نجف امنه ولی به نظر من هیچ تضمینی وجود نداره با تمام اینها همسر عصری که صحبت میکردیم گفت منتظریم ببینیم وضعیت چی میشه شاید کلا همه بچه ها برگشتیم ایران.... خدایا  خودت آخر و عاقبت همه رو ختم به خیر کن.............     جهان در انتظار عدالت توست ، کی میایی؟؟ ...
22 خرداد 1393